Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-05@13:49:03 GMT

عاشقی که معتاد بود

تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۶۳۴۲۵

عاشقی که معتاد بود

وارد اداره فقدان که شدم اولین چیزی که از دور توجهم را جلب می‌کند دختر بچه‌ای است که با مانتو و شلوار فرم مدرسه در مقابل میز افسر پرونده ایستاده و نگاهش را به زمین دوخته است. کمی آن طرف‌تر زنی که به نظر می‌رسد مادر دختربچه است روی صندلی نشسته و آرام آرام اشک می‌ریزد.

به آن‌ها نزدیک می‌شوم و بعد از پایان کار‌های اداری پرونده، از مادر و دختر می‌خواهم تا علت حضورشان در اداره چهارم پلیس آگاهی که اداره رسیدگی به پرونده‌های فقدانی می‌باشد را برایم توضیح بدهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادر آهی می‌کشد و می‌گوید یک ماه است که به خاطر این خانم خواب و خوراک نداریم آبرویمان رفته و همسرم مرا مقصر می‌داند و فکر می‌کند به خاطر بی توجهی و نظارت ضعیف من این اتفاقات برای دخترمان افتاده است.

به خدا از نظر من همه چیز طبیعی بود و دخترم هم مثل بقیه دانش آموزان سرگرم درس و مدرسه بود. من یک درصد هم حدس نمی‌زدم زیر این ظاهر آرام و سربزیر یک موجود سرکش پنهان شده که از یازده سالگی مشغول گفت و گوی تلفنی و مجازی با پسری است که کیلومتر‌ها با تهران فاصله دارد.

دو سال پنهانی با هم در تماس بوده اند و در این مدت آن پسر عکس‌هایی از خودش برای آیدا می‌فرستد که دخترم فکر می‌کند با یک جوان تحصیل کرده و مرفه سر و کار دارد. بالاخره این فرد موفق می‌شود دخترم را فریب داده به شهر محل سکونتش در شرق کشور بکشاند. باورتان نمی‌شود من و پدرش تا امروز که همکارانتان خبر پیدایش آیدا را به ما دادند چه شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم. فکر اینکه چه بلا‌هایی ممکن است سر دخترم آمده باشد و اینکه اصلا او را دوباره زنده و سالم می‌بینم یا نه مرا دیوانه کرده بود.

من نمی‌دانم دیگر چه چیزی باید به شما بگویم. لطفا از خودش بپرسید که نتیجه خوش باوری و اعتمادش به یک پسر غریبه چه بود و در این مدت چه شرایطی داشت؟

بعد از این حرف مادر؛ نگاهی به دخترک می‌اندازم که همچنان از شرم سرش را پایین انداخته است.

مادر با عصبانیت می‌گوید: تو که با این رفتارهایت ثابت کردی خیلی جسور هستی و سر نترسی داری حالا خجالتی شدی؟

برای خانم مشاور تعریف کن چه اتفاقاتی برایت افتاده. اشک در چشمان آیدا حلقه می‌زند و می‌گوید: من که گفتم پشیمانم. خانم به خدا من به اصرار دوستم با آن پسر حرف زدم و گرنه من اصلا چه می‌دانستم که دوست پسر یعنی چه؟

دوستم اصرار کرد و من هم وارد رابطه تلفنی با او شدم و بعد هم از طریق فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه بعد از یکی دو سال اصرار کرد برای دیدنش بروم. من با توجه به عکس‌هایی که برایم فرستاده بود فکر می‌کردم آدم حسابی است. تحصیل کرده است و خانواده خوبی دارد. پنهانی راهی شهر محل سکونتش شدم.

اما همین که به کوچه و محله شان رسیدم، نظرم عوض شد، وارد خانه شان که شدم یک خانه سی متری کثیف و به هم ریخته بود.

مجید به همراه مادرش زندگی می‌کرد. اولین صحنه‌ای که با آن مواجه شدم مادرش بود که یک گوشه خانه نشسته بود و مشغول وزن کردن و بسته بندی مواد روانگردان شیشه بود. بعد از یک روز اقامت در آن خانه متوجه شدم مجید هم به شیشه اعتیاد دارد و چندین بار موقع مصرف شیشه توی صورت من هم فوت کرد و قصد داشت مرا هم معتاد کند. فکرش را بکنید من با چه ذهنیتی راهی آنجا شده بودم و حالا با چه آدم‌هایی سرو کار پیدا کرده بودم.

نه راه پس داشتم نه راه پیش؛ هم از ماندن در آنجا احساس خطر می‌کردم و نمی‌دانستم قصد آن‌ها از کشاندن من به خانه شان چیست، روی تماس با والدینم و برگشتن به خانه را نداشتم.

چند روزی به همین منوال گذشت و خوشبختانه همکاران شما برای بردن من آمدند. من واقعا خوشحالم و امیدوارم والدینم مرا ببخشند. من روز‌های خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از اینکه از خانه فرار کردم و خام وعده‌های یک پسر معتاد شیشه‌ای شدم متاسف و پشیمانم.

امیدوارم مادرم و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوباره‌ای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند بشوم. من با این سن کم زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادر مواد فروشش را تجربه کردم و این چیزی است که تا آخر عمر از ذهن من پاک نخواهد شد.

امکان داشت اتفاقات بدتری برای من بیفتد. من خوب می‌فهمم که اینجا بودنم درست مثل عمر دوباره است و بابت آن از همکارانتان واقعا ممنونم.

نظریه کارشناس

دوران بلوغ و نوجوانی حساس‌ترین مرحله رشد فرزند شماست. دورانی که فرزند بی تجربه شما باید دست در دست شما آن را پشت سر بگذارد. شما به عنوان والدین باید با مطالعه و ارتقاء سطح دانش و آگاهی خود برای رویارویی با چالش‌های پیش رو آماده باشید. پیش از بزه دیدگی فرزند باید او را با ویژگی‌های دوران بلوغ و نوجوانی آشنا سازید. به فرزندتان بیاموزید احساسات و گرایش وی در این سن نسبت به جنس مخالف تنها تمرینی برای نقش‌های بزرگسالی است و هرگز نباید با جدی گرفتن این احساسات و تمایلات آینده درخشان تحصیلی شغلی و عاطفی خود را با مشکل مواجه سازد.

در صورت ناتوانی در برقراری ارتباط صحیح با فرزند و احساس خطر نسبت به رفتار‌های مشکل آفرین وی سریعا با یک مشاور متخصص در امور نوجوانان مشورت نمایید.

دوست فرزند خود باشید تا در صورت بروز هرگونه مشکل یا چالش در زندگی شما اولین کسی باشید که مورد مشورت و درددل قرار می‌گیرد. در غیر این صورت فرزند شما به دوستان و همسالان خود رو می‌آورد که با راهکار‌های ناپخته و اشتباه؛ فرزند شما را هر چه بیشتر در پرتگاه سقوط و چرخه باطل اشتباهات قرار می‌دهند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اعتیاد فضای مجازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۳۴۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت

به گزارش همشهری آنلاین، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش او به طور ناخواسته فوت کرده است. پس از آن مأموران به محل حادثه که خانه‌ای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ ساله‌ای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.

نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا می‌کردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحث‌مان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت.

وی ادامه داد: بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون می‌آید، دست‌هایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانی‌تر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. می‌خواستم قرص‌هایش را بخرم اما بعد از ۲ ساعت که برگشتم، در را باز نکرد. نگران شدم و با آتش‌نشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشته‌اند. در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی می‌کردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایه‌مان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد.

وی افزود: مادرم سر هر موضوعی با من درگیر می‌شد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه دایی‌ام در شهرستان رفتم. نمی‌خواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم. من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم. با این حال دوباره درگیری‌های ما شروع شد. من در این سال‌ها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم

در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود، قاتل توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند. بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.

در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست می‌کنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.

کد خبر 849239 منبع: ایران برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • پسر پرخاشگر مادر را کشت و جسدش را سوزاند
  • فیلم| وداع مادر شهید «جلال اعتماد» با فرزند شهیدش
  • ۶۳ معتاد متجاهر و خرده فروش مواد مخدر در اردستان دستگیر شدند
  • دستگیری پسر جوانی که مادر خود را به آتش کشید + جزئیات
  • قتل بی‌رحمانه مادر توسط پسر پرخاشگر در شهرک دانشگاه
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد
  • آسمانی شدن مادر شهید آسوده در دزفول
  • بازگشت به خانه پدری؛ حجازی به بازیکنان استقلال معارفه می‌شود
  • مادر شهید اسحق مددی، به دیدار فرزند شهیدش شتافت